یسنا و یزدان ، معنی زندگی

روزی که دل مامان به عشق یسنا تپید

1392/5/26 23:54
نویسنده : خاله فریبا
774 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ؛

یسنا جون این اولین پست وبلاگته که روز شنبه ، 26 مرداد، ساعت 23:45 توسط خاله فریبا و عمو سعید برات نوشته میشه :

الان مامان ناهید از خوشحالی ذوق میکنه و نمیدونی چه حسی داره ! امروز قرار بود مامان ناهید بره سونوگرافی تا دکترها اومدن پرنسس یسنا رو بهش مژده بدن تا شیرینی زندگیش با اومدن تو تکمیل بشه .

خاله جون میخواهم از الان بدونی وجود نازنینت برای همه خیلی عزیزه بخصوص برای مامان و بابات و اون داداش نازنینت . 

مامانت وقتی خبر اومدنتو به یزدان گفته میگه از خوشحالی داد میزد که :« بابا نی نی مون دختره بابا سالمه » . خیلی دوست داشتم این لحظه یزدان روببینم چون اصلاً قابل توصیف نیست .

عزیزم به خاله جون قول بده دختر خوبی باشی و تا اومدنت مامانتو اذیت نکنی و صحیح و سالم بیای بغلمون انشالله   .

اینم به یادگاری از خاله فریبا در روز خبردار شدن اومدنت .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)