یسنا و یزدان ، معنی زندگی

سلام فرشته ناز خاله شما بلاخره افتخار دادین و اومدین به جمع فرشته های زمینی شدی فرشته روی زمین ما یسنا جونم 9 بهمن سال 92 در ساعت نزدیک 6 صبح در بیمارستان شمس به دنیا اومد ...

سلام عزیزم خوبی  عزیزم ان شالله داره به روز دیدارمون نزدیکتره میشه گلم خوب بزرگ شو تا تپل مپل ببای پیشمون راستی عزیزم امروز روز کودکه و تو کودکه عزیز ما تو دل مامانتی خواستم این روز رو بهت تبریک بگم عزیزم ان شالله سال دیگه این موقع به خودت تبریک میگم گلم خیلی دوست دارم ...

سلام خاله خوبی عزیزم ماشالله ماشالله  خوب داری بزرگ میشی قربونت برم من راستی میخوام یه خبر خوش بهت بدم اونم برنده شدن داداش یزدانت تو مسابقات ژیمناستیک که نفر دوم شده راستی مامان بابات برا داداش جونت یه تبلت جایزه خریده نمیدونی چقدر ذوق میکرد چقدر خوشحالی می کرد . خاله جون ان شالله تو و داداشت همیشه در همه مراحل زندگیتون پله های ترقی رو طی کنین و باعث سربلندی مامان باباتون باشین . ...

سلام عزیزم خوبی الهی فداتشم میخوام برات بنویسم تا بدونی که مامانی هر بار بعد از دیدن روی ماه دخترش تو سونوگرافی چقدر خوشحال میشه . راستی مامان دوباره تاریخ ٢٦/٦/٩٢ وقت سونوگرافی داشت رفت دیداری تازه کرده با دختر ماهش میگه همه اعضای بدنشو دکتر بهم نشون داد انگشتای کوچولوش و ... خدارو شکر خبر سلامتی تو دکتر به مامان داده و گفته پرنسس خانم از هر لحاظ سالمه خدارو ١٠٠هزار مرتبه شکر نمی دونی داداش یزدانت چقدر ذوق می کنه وقتی از تو بهش می گیم خانم کوچولو داداش جونت خیلی دوست داره ...

خداوند لبخند زد و دختر آفریده شد بهترین لبخند خدا سلام میدونی امروز روز دختر هستش تو هم تو دل مامانی خوب برا خودت داری صفا می کنی عزیز خاله روزت مبارک . ان شالله روزی برسه مامان شی روز مادرو بهت تبریک بگم خوشگل خاله ...

سلام عزیز دلم سلام وروجک حالت خوبه ان شالله که خوبی مامانی دیروز جواب آزمایشتو برده پیش خانم دکتر اون خبر خوشحال کننده به مامانت داده گفته نی نیت از هر لحاظ سالمه خدارو شکر عزیزم محکم دل مامانتو بچسب تا ٩ ماه انتظار تموم بشه بتونیم این سیندرلارو ببینیم ان شالله راستی یه خبر ، دکترت همون دکتر داداشته یعنی لیدا حیدری که یزدان بلا رو هم اون به دنیا آورد ان شالله بهمن ماه تو رو هم به لطف خدا میاره تو بغل مامانت عزیزم .   ...

سلام ؛ یسنا جون این اولین پست وبلاگته که روز شنبه ، 26 مرداد، ساعت 23:45 توسط خاله فریبا و عمو سعید برات نوشته میشه : الان مامان ناهید از خوشحالی ذوق میکنه و نمیدونی چه حسی داره ! امروز قرار بود مامان ناهید بره سونوگرافی تا دکترها اومدن پرنسس یسنا رو بهش مژده بدن تا شیرینی زندگیش با اومدن تو تکمیل بشه . خاله جون میخواهم از الان بدونی وجود نازنینت برای همه خیلی عزیزه بخصوص برای مامان و بابات و اون داداش نازنینت .  مامانت وقتی خبر اومدنتو به یزدان گفته میگه از خوشحالی داد میزد که :« بابا نی نی مون دختره بابا سالمه » . خیلی دوست داشتم این لحظه یزدان روببینم چون اصلاً قابل توصیف نیست . عزیزم به خاله جون قول بده دختر خو...